معنی صافیة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صافیه. [ی َ] (ع ص) تأنیث صافی.

صافیه. [ی َ] (اِخ) ناحیتی بوده است در بغداد به روزگار خلیفه الراضی باللّه عباسی. (اخبار الراضی باللّه و المتقی ص 67).

صافیه. [ی َ] (اِخ) شهرکی بوده است نزدیک دیر قُنّی ̍ در اواخر نهروان نزدیک نهروان مشرف بر دجله و با نهروان ویران شد و آثار دیوارهای آن تا امروز باقی است. (معجم البلدان).

صافیه. [ی َ] (اِخ) از بلاد فلسطین است. رجوع به نزههالقلوب مقاله ٔ سوم ص 271 شود.

صافیه. [ی َ] (اِخ) نام آسمان پنجم است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر