معنی شیعة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شیعه. [ش َی ْی ِ ع َ] (ع ص) مشترک و مشاع، یقال: الدار شیعه بینهم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

شیعه. [ش َ ع َ] (ع اِ) شیعه. درختی که گل آنرا زنبور عسل می خورد و شهد آن بهترین شهدهاست و نیز جامه ها را با این گل خوشبوی کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دفعه. (از اقرب الموارد).

شیعه. [ع َ] (ع اِ) گروه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (ترجمان القرآن جرجانی ص 63) (از اقرب الموارد). || گروه همدل. (دهار) (از مهذب الاسماء). گروه یاران. (مقدمه ٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص 3). قومی وگروهی علیحده که جمع شوند بر امری. (غیاث). || پیرو و یاران مرد: شیعه الرجل (واحد و جمع و تثنیه و مذکر و مؤنث در وی یکسان است). (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). پیروان. (مقدمه ٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص 3). انصار. اتباع. (غیاث). اتباع و انصار و پیروان. تابع و ناصر و پیرو. (واحد و جمع و مذکر و مؤنث یکسان). (یادداشت مؤلف). || مذهب دوستداران علی و آل او.پیرو علی علیه السلام. مقابل سنی. (یادداشت مؤلف).

شیعه. [ع َ] (اِخ) گروهی از هواداران حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه و اولاد ایشان سلام اﷲ علیهم اجمعین. ج، اَشْیاع، شیَع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).گروهی از مسلمانان که معتقدند به خلافت بلافصل حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و اولاد طیبین آن بزرگوار سلام اﷲ علیهم اجمعین. (ناظم الاطباء). شیعه در اصطلاح کسانی را می گویند که علی بن ابیطالب پسرعم و داماد پیغمبر را پس از او خلیفه میدانند و عمل آنان را که در سقیفه ٔ بنی ساعده گرد آمدند و ابوبکربن ابی قحافه را به خلافت پیغمبر برگزیدند، تصویب نمیکنند. این اختلاف کلمه پس از مرگ رسول (ص) و هنگام تعیین جانشین او بین مسلمانان پدید آمد و عده ای بر انتخاب ابوبکر اعتراض کردند. ازجمله ٔ این معترضان علی (ع) بود و جماعتی از صحابه مانند عماربن یاسر، اباذر غفاری، سلمان فارسی، جابربن عبداﷲ، عباس بن عبدالمطلب، ابی بن کعب حذیفه وجز آنان، و بدین طریق در اوان رحلت رسول (ص) دسته ای کوچک در امر جانشینی از مسلمانان دیگر جدا شدند و همان هسته ٔ ایجاد فرقه ای بزرگ بنام شیعه گردید. تعلیمات شیعه بعداً توسعه یافت و مسأله ٔ بزرگتری مطرح شدو آن اینکه امر امامت در صلاحیت عامه نیست یعنی مردم حق تعیین امام و جانشین ندارند بلکه این امر مانند نبوت امری الهی و رکن دین و قاعده ٔ اسلام است و به همین سبب پیغمبر نسبت به آن غفلت نمی ورزد و چون تعیین امام از باب حفظ مصالح است بر او واجب بود که جانشین خود را تعیین کند و کسی که پیغمبر می بایست بجانشینی خود برگزیند لازم است که معصوم از صغایر و کبایر و از خاندان رسالت باشد و چنین کسی علی بن ابیطالب (ع) است که او را در غدیر خم تعیین کرد. شیعه سپس در طول تاریخ به فرقه های متعدد تقسیم شدند که مهمترین آنان امامیه بوده و سپس اسماعیلیه و زیدیه اند. رجوع به ذیل هر یک از این کلمات شود. ابن ندیم گوید: آنگاه که طلحه و زبیر به مخالفت علی بن ابیطالب (ع) برخاستند پیروان امیرالمؤمنین به شیعه موسوم گشتند چه خود آن حضرت آنان را «شیعه ٔ من » خطاب فرمود و به طبقات تقسیم کرد: اصفیاء، اولیاء، شرطهالخمیس، اصحاب. (از فهرست ابن الندیم). مذهب شیعه پنج فرقه داشته است، یکی زیدیه و آنان پنج صنف بوده اند. دوم، کیسانیه و آنان چهار صنف بوده اند. سیم، عباسیه و آنان دو صنف بوده اند.چهارم، غالیه و آنان نه صنف بوده اند. پنجم امامیه، و آنان شش صنف بوده اند. (مفاتیح). فرقه ای از بزرگان فِرَق اسلامی هستند که علی علیه السلام را پیروی کردند و گفتند بعد از رسول خدا علی امام است به نص آشکار یا پنهانی. و معتقدند که امامت نباید از او و اولادش بدیگران برسد و اگر برسد یا از روی ستم است یا از بیم، و آنان بیست ودو گروهند که هر گروهی گروه دیگر را تکفیر می کند و اصول شیعه غُلات و زیدیه و امامیه اند.
الف - غُلات هجده فرقه اند:
1- سبائیه. 2- کاملیه. 3- بنائیه. 4- مغیریه. 5- جناحیه. 6- منصوریه. 7- خطابیه. 8- غرابیه. 9- ذمیه. 10- هشامیه. 11- زراریه. 12- یونسیه. 13- شیطانیه. 14- رزامیه. 15- مفوضیه. 16- بدائیه. 17- نصیریه. 18- اسماعیلیه.
ب - زیدیه خود 3 گروه است:
1- جارودیه. 2- سلیمانیه. 3- منیریه. (از کشاف اصطلاحات الفنون).
شیعه پنج فرقه اند:
اول - که خود 5 فرقه است:
1- ابتریه. 2- جارودیه. 3- اخشبیه. 4- ذکیریه. 5- خلفیه.
دوم - نیز 5 فرقه است:
1- کیسانیه. 2- کربیه. 3- مختاریه.4- اسحاقیه. 5- حربیه.
سوم - غالیه که خود8 شعبه است:
1- کلابیه. 2- سبائیه. 3- منصوریه. 4- غرابیه. 5- بزیغیه. 6- یعقوبیه. 7- اسماعیلیه. 8- ازدیه.
چهارم - فقط دو فرقه است:
1- صاحبیه. 2- ناصریه.
پنجم - تنها یک فرقه است و آن هم امامیه ٔ اثناعشریه می باشد. (از بیان الادیان).
آنان که علی رضی اﷲ عنه را پیروی کردند و گفتند او بعد از پیغمبر (ص) امام است. (از تعریفات جرجانی):
من تولی به علی دارم کز تیغش
بر منافق شب و برشیعه نهار آید.
ناصرخسرو.
شیعیان مر ناصبی را ازسؤال مشکلات
راست همچون در نواله استخوانند ای رسول.
ناصرخسرو.
- شیعه ٔ امامیه (اثناعشریه)، فرقه ای از مسلمانان که به خلافت بلافصل علی بن ابیطالب (ع) و یازده تن از فرزندان او (یکی بعد از دیگری) معتقدند.

فرهنگ فارسی آزاد

شِیْعَه، اَتباع- پیروان- دوستان و یاران (جمع: شِیَع و اَشْیاع- خود شیعه نیز به جمع اطلاق می شود.)

شِیْعَه، مذهب بزرگ اسلامی که پیروانش معتقد به امامت و خلافت بلافصل حضرت علی بعد از حضرت رسول می باشند.
شیعه، اتباع، پیروان، دوستان و یاران (جمع: شیع و اشیاع، خود شیعه نیز به جمع اطلاق میشود)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر