معنی شیرین صنم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شیرین صنم. [ص َ ن َ] (اِ مرکب) از اسمای محبوب است. (آنندراج). یار شیرین ادا. بت شیرین حرکات. زیبارویی که گفتار و رفتار شیرین و دلپسند دارد:
چهره ٔ من چین گرفت از جور آن شیرین نگار
قامت من خم گرفت از زلف آن شیرین صنم.
میرمعزی (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر