معنی شیرینی جوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شیرینی جوی. (نف مرکب) شیرینی جوینده. حلوی. (یادداشت مؤلف): لحوس، شیرینی جوی همچو مگس. لائس، شیرینی جوینده. (منتهی الارب).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر