معنی شیبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شیبه. [ش َ ب َ / ب ِ] (از ع، اِ) برنجاسب. یکی از گونه های افسنتین. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به افسنتین و شیبه شود.

شیبه. [ب َ / ب ِ] (اِ) تیرانداز. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

ریحان کرمانی، افسنتین،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ یک بومادران (مفرد شیب)، سپید مویی سپید شدن سر (اسم) برنجاسپ درختی که یکی از گونه های افسنتین (خارا گوش) به شمار میرود، گونه ای از ریحان که ریحان کرمانی نیز نامیده می شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر