معنی شکرگفتار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شکرگفتار. [ش َ ک َ گ ُ] (ص مرکب) شیرین زبان و شیرین سخن. (ناظم الاطباء). شیرین گفتار. (آنندراج):
آنان که پریروی و شکرگفتارند
حیف است که روی خوب پنهان دارند.
سعدی.
مگر طوبی برآمد در سرابستان جان من
که بر هر شعبه ای مرغی شکرگفتار می بینم.
سعدی.
سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند.
سعدی.
کجا همی رود آن شاهد شکرگفتار
چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار.
سعدی.

فرهنگ عمید

شیرین‌سخن، شیرین‌زبان،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر