معنی شوریده هش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شوریده هش. [دَ / دِ هَُ] (ص مرکب) شوریده عقل. شوریده مغز. معتوه. دارای شوریدگی هوش یا اختلال حواس. (یادداشت مؤلف):
برادرکش و بدتن و شاه کش
بداندیش و بدنام و شوریده هش.
فردوسی.
بداندیش گرگین شوریده هش
به یک سوی بیشه درآمد خمش.
فردوسی.
فژه گنده پیری است شوریده هش
بداندیش فرزند و هم شوی کش.
اسدی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر