معنی شورشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شورشی. [رِ] (ص نسبی) طاغی. انقلابی. (یادداشت مؤلف). کسی که شورش کند. انقلابی. (فرهنگ فارسی معین). || معتاد به شورش. (یادداشت مؤلف).
مترادف و متضاد زبان فارسی
اخلالگر، انقلابی، شورشگر، طاغی، کودتاچی، مخل، یاغی،
(متضاد) مطیع
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) کسی که شورش کند انقلابی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.