معنی شنوایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شنوایی. [ش َ / ش ِ ن َ] (حامص) شنوائی. عمل شنیدن. (فرهنگ فارسی معین). شنوا بودن. || یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است. سامعه. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(حامص.) عمل شنیدن، (اِ.) یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است. [خوانش: (شَ یا ش)]

فرهنگ عمید

از حواس پنج‌گانه که اصوات با آن شنیده می‌شود و اندام آن گوش است،

مترادف و متضاد زبان فارسی

سامعه،
(متضاد) گویایی، ناطق

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ عمل شنیدن، (اسم) یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است سامعه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر