معنی شقایق نعمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شقایق نعمان. [ش َ ی ِ ق ِ ن ُ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) شقائق النعمان. لاله ٔ کوهی. آلاله. (یادداشت مؤلف):
باغها داشتم پر از گل سرخ
دشتها پر شقایق نعمان.
فرخی.
چنان کنیم کنون روی کوه را که شود
ز خون دشمن تو پر شقایق نعمان.
فرخی.
و رجوع به شقایق وشقایق نعمانی و شقائق النعمان شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر