معنی شستم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شستم. [ش َ ت ُ] (ص نسبی، اِ مرکب) شستمین. صفت توصیفی عددی، چیزی که در مرتبه ٔ شصت واقع شده باشد. (ناظم الاطباء):
به شستم سال چون ماهی در شستم
به حلقم در، تو ای شستم قوی شستی.
ناصرخسرو.
رجوع به شست و شستمین شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
چیزی که در مرتبه شصت واقع شده باشد
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.