معنی شرمین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شرمین. [ش َ] (ص نسبی) باشرم. باحیا. خجول. محجوب. (یادداشت مؤلف). شرمه. شرمنده. شرمناک. شرمگن. (ازآنندراج). شرمگین. (فرهنگ فارسی معین):
گرچه در شرم و حیا چهره ٔ مریم مثل است
هست رخسار تو صد پرده از او شرمین تر.
صائب تبریزی (ازآنندراج).
شرمگین، شرمسار، باشرم: گرچه شرمین بود شرمش حرص بُرد / حرص اژدرهاست نه چیزیست خرد (مولوی: ۶۷۷)،
شرمناک، محجوب، با حیا، با شرم
از نام های برگزیده