معنی شرمسار کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شرمسار کردن. [ش َ ک َ دَ] (مص مرکب) خجل ساختن. شرمنده کردن:
چون به نیکیم شرمسار نکرد
به بدی چند شرمسار کند.
خاقانی.
خلقند شرمسار ز فریاد من که من
فریاد می کنم که مرا شرمسار کرد.
خاقانی.
خدایابه عزت که خوارم مکن
به ذل گنه شرمسارم مکن.
سعدی (بوستان).
مرا شرمساری ز روی تو بس
دگر شرمسارم مکن پیش کس.
سعدی (بوستان).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر