معنی شرمساری کشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شرمساری کشیدن. [ش َ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) شرمساری کردن. (ناظم الاطباء). خجالت کشیدن. (فرهنگ فارسی معین):
شاهدان درجلوه و من شرمسار کیسه ام
ای فلک این شرمساری تا به کی باید کشید.
حافظ.
می کشد سرو پیش بالایت
شرمساری ز قد کوته خویش.
امیر شامی سبزواری (از آنندراج).
رجوع به شرمساری بردن شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) خجلت کشیدن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.