شرطبندی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شرطبندی. [ش َ ب َ] (حامص مرکب) عمل شرط بستن. گرو. نذر.
مترادف و متضاد زبان فارسی
قمار، میسر
پیشنهادات کاربران
رهان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.