معنی شتیت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شتیت. [ش َ] (ع ص، اِ) کار پراکنده. (منتهی الارب). ج، شتی. (از محیط المحیط). پراکنده. (دهار). || دندان گشاده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (دهار).

شتیت. [ش َ] (ع مص) پراکنده شدن و پراکنده گردیدن. شَت ّ. شَتات. شَتَت. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از محیط المحیط).

فرهنگ معین

(شَ) [ع.] (ص.) پراکنده، ج. شتی.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پراکنده، دورازهم چون دندان ها دندان گشاده (صفت) پراکنده جمع: شتی.

فرهنگ فارسی آزاد

شَتِیْت، متفرق (جمع: شَتی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر