شب زنده داری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شب زنده داری. [ش َ زِ دَ / دِ] (حامص مرکب) عمل شب زنده دار. شب بیداری. پاسبانی در شب.
فرهنگ عمید
بیدار بودن در شب، شب را به بیداری گذراندن،
حل جدول
تهجد
احیا شدن
احیا
تهجد
مترادف و متضاد زبان فارسی
احیا، بیتوته، تهجد، سهر، شببیداری، مبیت، مساهرت، یقظه
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل شب زنده دار بیدار بودن در شب خود را برای شب زنده داری آماده کردند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.