معنی شبول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شبول. [ش ُ] (ع مص) گوالیدن و قوی و جوان گردیدن در ناز و نعمت. (از اقرب الموارد).بربالیدن کودک. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب).

شبول. [ش ُ] (ع اِ) ج ِ شبل. بچه ٔ شیر. (از اقرب الموارد). رجوع به شبل شود.

شبول. [ش ُ] (اِخ) بطنی است از مصاعب از صقور (الصکور) از جبل ازعمارات از عنزه. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 579).

شبول. [ش ُ] (اِخ) نام قبیله ای است در قریه ٔ شجره واقع در ناحیه ٔ رمثا در منطقه ٔ عجلون اقامت دارند. گویند این قبیله از حجاز به این منطقه مهاجرت کرده اند و آن بطنی است از قبیله ٔ تثبیت از بنی عقبه که در آغاز در قریه ٔ ریمون در جوار قدس فرود آمدند و سپس شاخه ای از شجره از آنجا برفت، این قبیله به سه بطن تقسیم میگردد: راشد، طواهر و نموره. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 579).

فرهنگ فارسی هوشیار

گوالیدن درکودکان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر