معنی شاه دیوار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شاه دیوار. [دی] (اِ مرکب) دیوار بلند و ستبر قصری یا قلعه و غیره. (یادداشت مؤلف): چنانکه به هفت سال بیرون قصبه کشت نکردند. کشتی که بود در اندرون شاه دیوار بود... (تاریخ بیهق). و تخریب شاه دیوار قصبه به فرمان ملک عضدالدین بود. (تاریخ بیهق). یک محله سبزوار غارت کرد و شاه دیوار و قلعه خراب کرد. (تاریخ بیهق).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر