معنی شاض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شاض. (اِ) به زبان هندی آرهروتور نیز نامند. ماهیت آن حبی است ازحبوب مأکوله ٔ معروفه ٔ مشهوره که در اکثر بلاد خصوص مازندران و هند و بنگاله و دکهن بهم میرسد بقدر نخود کوچکی و مدور اندک پهن و بر سر آن مانند دانه ٔ باقلا نشانی و در دکهن و بندر سورت و گجرات و عظیم آباد خوب و بالیده میشود. طبیعت آن سرد و خشک در دوم گفته اند و شاید گرم و خشک باشد. افعال و خواص آن نفاخ و بطی ٔ الهضم و قلیل الغذا و قابض و منجز و جهت اسهال صفراوی و ذرب و فساد بلغم و خون و دفع زهره نافع دانسته اند. (مخزن الادویه).

شاض. (ص) خایه ٔ کنده باشد. (لغت فرس چ عباس اقبال آشتیانی ص 227).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر