معنی شارخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شارخ. [رِ] (ع ص) نوجوان. (تاج العروس). جوان. (مهذب الاسماء). مرد جوان. ج، شَرخ. (اقرب الموارد).

حل جدول

نوجوان

فرهنگ فارسی هوشیار

جوان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر