معنی شاد گردیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شاد گردیدن. [گ َ دی دَ] (مص مرکب) شاد شدن. شاد گشتن. مسرور شدن:
چو بازارگانی کند پادشا
از او شاد گردد دل پارسا.
فردوسی.
نیارد بکس جز به نیکی بیاد
نگردد بر اندوه کس نیز شاد.
نظامی (از آنندراج).
و رجوع به شاد شدن و شاد گشتن شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
مسرور شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.