معنی شاد باش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شاد باش. (اِ مرکب) نام روز بیست و ششم است از ماههای ملکی. (فرهنگ جهانگیری). || (صوت مرکب) کلامی است که در مقام تحسین گویند و شاباش مخفف آن است. (آنندراج). || (فعل امر) کلمه ٔ تحسین یعنی خوش باش و خرم زی. (ناظم الاطباء). شاد زی ! تبریک و تهنیت:
من چون شنیدم از در آواز مطربانش
وان شادباش کهتر وان نوش باد مهتر.
امیرمعزی (از آنندراج).
|| (اِ مرکب) کنایه از عطا و بخشش و بمعنی آنچه نثار کرده به کسی دهند. (آنندراج). نثار. شاباش. رجوع به شاباش شود.
- شادباش کردن، تبریک و تهنیت گفتن کسی را.
- شادباش گفتن، تبریک گفتن. خوش باش گفتن.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ ادات تحسین احسنت آفرین خ، (اسم) تهنیت تبریک، روز بیست و ششم از ماههای ملکی، پول و نقل و گل و غیره که در جشن عروسی بسر عروس و داماد نثار کنند یا به مطربان و رقاصان دهند شاباش، امراز شاد بودن شادمان زی خ خرم باش خ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر