معنی شادراه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شادراه. (اِخ) نام محله ای است از سبزوار. محتمل است که چار راه بوده و آن را بتعریب شار راه و بتحریف شاد راه کرده اند. (حواشی و توضیحات احمد بهمنیار بر تاریخ بیهق ص 338): در میان بازار قصبه محاربه افتاد - شهر جنگ - اهل محله ٔ میدان و محله ٔ سردیه را، اسفریس و میدان و کوی سیار از یک جانب بودند و اهل محله ٔسردیه و شاد راه و سراشغمبر و نوقابشک از یک جانب... (تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 268).

شادراه. (اِ مرکب) در تاریخ بیهق در یکی دو موضعبمعنی جاده و شاه راه استعمال شده و معلوم نیست که در اصل شاه راه بوده و تحریف شده است یا این که شاه راه را در آن زمان شادراه می گفته اند. (از حواشی و توضیحات احمد بهمنیار بر تاریخ بیهق ص 338)... رنج مفارقت از دار دنیا بر دل این خواجه سهل شد و علایق انقطاع پذیرفت و روی بر شاد راه آخرت داد، و پیش از یک هفته بجوار رحمت ایزدی جلت عظمته انتقال کرد، رحمه اﷲ علیه. (تاریخ بیهق ص 174).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر