معنی شاداب دل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شاداب دل. [دِ] (ص مرکب) شادمان و خوشدل. (فهرست ولف):
بتنگی نداد ایچ سهراب دل
فرود آمد از باره شاداب دل.
فردوسی.
براهب چنین گفت پس شهریار
که شاداب دل باش و به روزگار.
فردوسی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.