معنی سیه بادام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سیه بادام. [ی َه ْ] (اِ مرکب) کنایه از چشم سیاه خوبان. (آنندراج). چشم معشوق. (غیاث اللغات).
- سیه بادام افشاندن، رسمی است در ولایت که بر تابوت مرده بادامها را سیاه کرده می افشانند. (غیاث اللغات).

فرهنگ فارسی هوشیار

سیاه بادام

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر