معنی سینه سوز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سینه سوز. [ن َ / ن ِ] (ن مف مرکب) جفادیده. رنج دیده. (ناظم الاطباء). سینه سوخته. || (نف مرکب) سوزنده ٔ سینه. گدازنده ٔ سینه:
فرق بر و سینه سوز و دیده دوز و مغزریز
دربار و مشکسای و زردچهر و سرخ رنگ.
منوچهری.
فرهنگ عمید
غم و اندوه سخت که دل را آزرده سازد، سوزانندۀ سینه،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.