معنی سیاه گوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سیاه گوش. (اِ مرکب) جانوری است درنده که سلاطین و امرا بدان شکار کنند. (برهان). نام درنده ای که از سگ خردتر و از گربه کلان تر است. گلابی (؟) مایل بسیاهی هر دو گوش او سیاه و نوکدار و سریعالحرکت و بغایت جلدرو باشد. (غیاث). جانوری است که گوشهای آن سیاه است و به شاطرشیر مشهور است که زیادتی صید شیر قسمت اوست و آنرا به ترکی قره قلاغ گویند و جانور مسطور پیشاپیش شیر رود و بانگ دهد تا جانوران دیگر از آمدن شیر آگاه شوند و احتیاط نمایند. (آنندراج). پروانه. پروانق. عناق الارض. تفه. قره قولاغ. (یادداشت بخط مؤلف): سیاه گوش راگفتند ترا ملازمت شیربچه سبب اختیار افتاد، گفت: تا فضله ٔ صیدش میخورم. (گلستان). رجوع به سیه گوش شود.

فرهنگ معین

(اِمر.) جانوری است گوشت خوار شبیه شغال با پوستی قهوه ای و گوش های منگوله ای، معمولاً به دنبال شیر حرکت می کند تا بازمانده غذای او را بخورد.

فرهنگ عمید

جانوری درنده شبیه شغال، با پوستی قهوه‌ای‌رنگ و گوش‌های منگوله‌ای سیاه که جانوران کوچک و پرندگان را شکار می‌کند،

حل جدول

از درندگان گربه سان

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) پستانداریست گوشتخوار از تیره گربه سانان از جنس یوزپلنگ که از یوزپلنگ کوچکتر است و قدش به اندازه روباه میرسد و مخصوص نواحی گرم آسیا و شمال افریقاست. موهای پشت و حنایی پر رنگش و زیر شکمش سفید است. گوشهای سیاه گوش سیاه پر رنگ و داخل گوشهایش کاملا سفید است پروانه پروانک فراوانق.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر