معنی سیاه سنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سیاه سنگ. [سیا س َ] (اِخ) دهی است از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه. دارای 345 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

سیاه سنگ. [سیاس َ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 141 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

سیاه سنگ. [سیا س َ] (اِخ) نام موضعی است در جرجان و چشمه ای است در آن موضع که بهمن نام دارد و اگر جمعی از آن چشمه آب بردارند و یک شخص از ایشان پای بر کرمی که در همان جا میباشد بگذاردآب همه آن مردم تلخ میشود. (برهان) (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

بازالت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر