معنی سیاه بند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سیاه بند. [ب َ] (اِخ) دهی است جزو دهستان سیاهرود بخش افجه ٔ شهرستان تهران. دارای 377 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ سیاهرود. محصول آنجا غلات، بنشن و میوه جات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
فرهنگ معین
حقه باز.2- تردست. [خوانش: (بَ) (ص مر.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) چشم بند حقه باز مشعبد، تردست ماهر (مثلا کسی که ورقهای بازی را با تردستی عوض کند و بازی را ببرد)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.