معنی سیاست فرمودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سیاست فرمودن. [سیا س َ ف َ دَ] (مص مرکب) مجازات کردن. کشتن: و بعد از آن سلطان سعدالملک را با چند تن دیگر از خواجگان معروف سیاست فرمود و بدر اصفهان بر کنار زرینه رود همه را بیاویخت. (مجمل التواریخ).

فرهنگ معین

(~. فَ دَ) [ع - فا.] (مص م.) مجازات کردن از جانب بزرگان.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ فرمان راندن گرداندن شهر، کیفر دادن (مصدر) حکومت کردن، عقوبت کردن سزا دادن تنبیه کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر