معنی سکندری خوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
سکندری خوردن. [س ِ ک َ دَ خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) بسر درآمدن چه سکندر بزبان رومی سر را گویند. (غیاث):
نصیب قسمت من کرد جوهری اسبی
که نیست روزی او جز سکندری خوردن.
جوهری (از آنندراج).
رجوع به سکندر خوردن شود.
(~. دَ) (مص ل.) با سر به زمین آمدن.
لغزیدن، سرنگون شدن
(مصدر) بسر در آمدن (اسب) پیش پا خوردن.