معنی سکبینه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سکبینه. [س َ ن َ / ن ِ] (اِ) سکوینه. صغبین (معرب). سقبین. «سگاپنون ». (اشتنگاس). صغبین. لاتینی «سگاپنوم ». (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین).
صمغی که از گیاه سکبینه استخراج میشود و در طب از آن بعنوان مقوی و قاعده آور و ضدتشنج استفاده میگردد. این صمغ دارای بوی نسبهً مطبوع است ولی مزه ٔ تلخی دارد و دارای خواص صمغ باریجه است.
علف سکبینه گیاهی است پایا از تیره ٔ چتریان و دارای ساقه های ضخیم است. ارتفاعش بین یک تا دو متر میرسد. برگهایش سبز و پوشیده از کرکهای ریز است گلهایش زرد و میوه اش بدرازی 10تا 12 میلی متر و بقطر 2 میلی متر است. دانه ٔ این گیاه را نیز در تداوی بکار میبرند و بنام حب السکبینج مینامند. گیاه مذکور در نواحی البرز و شمال ایران بفراوانی میروید. سکوینه. صغبین. سکینی. سکبج. سکبینج. (فرهنگ فارسی معین). صمغ گیاهی است و از جمله دواها است سکبیج معرب آن است. (رشیدی).

فرهنگ عمید

گیاهی از تیرۀ چتریان با ساقه‌های ضخیم، برگ‌های پوشیده از کرک، گل‌های زرد که بلندیش تا ۲ متر می‌رسد و از آن صمغی زردرنگ و تلخ‌مزه به‌دست می‌آید که در طب قدیم برای معالجۀ امراض معده، روده، و طحال و دفع کرم به کار می‌رفته،

فرهنگ فارسی هوشیار

یونانی تازی گشته پرزیکه از گیاهان دارویی ‎ صمغی که از گیاه سکبینه استخراج شود و در طب از آن به عنوان مقوی و قاعده آور و ضد تشنج استفاده میگردد. این صمغ دارای بوی نسبتا مطبوع است ولی مزه تلخ دارد و دارای خواص صمغ باریجه است، علف سکبینه گیاهی است پایا از تیره چتریان و دارای ساقه های ضخیم است ارتفاعش بین 1 تا 2 متر میرسد برگهایش سبز و پوشیده از کرکهای ریز است. گلهایش زرد و میوه اش به درازای 10 تا 12 میلیمتر و به قطر 2 میلیمتر است. دانه این گیاه را نیز در تداوی به کار برند و به نام حب السکبینج می نامند. گیاه مذبور در نواحی البرز و شمال ایران به فراوانی میروید سکوینه صغبین سکبنی سکبیج سکبینج.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر