معنی سپند سوختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سپندسوختن. [س ِ پ َ ت َ] (مص مرکب) کنایه از دفع جن زدگی کردن. کنایه از دفع چشم بد کردن:
دیوت از راه ببرده ست بفرمای هلا
تات زیر شجر گوز بسوزند سپند.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) دود کردن اسفند تخم اسفند را جهت چشم زخم دود کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر