معنی سویداء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سویداء. [س ُ وَ] (ع اِمصغر) سوداء. (بحر الجواهر). مصغر سوداء. (منتهی الارب). || میانه ٔ دل. (بحر الجواهر). میان دل. (مهذب الاسماء) (دهار). دانه ٔ دل. (دهار) (منتهی الارب). سویداءالقلب. دانه ٔ دل. (ناظم الاطباء). رجوع به سودا و سویدا شود.

فرهنگ معین

دانه سیاه، نقطه سیاه دل. [خوانش: (سُ وَ یا وِ) [ع.] (اِمصغ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

دانه سیاه

فرهنگ فارسی آزاد

سُوَیْداء، مُصَغَّر سَوْداء می باشد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر