معنی سوخت شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سوخت شدن. [ش ُ دَ] (مص مرکب) از میان شدن طلبی بعلت افلاس یا فرار مدیون و امثال آن. از میان بشدن وامی برای ورشکستگی مدیون و جز آن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به سوخت شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

ناوصول‌شدن، ناپرداخته ماندن، از بین رفتن، تباه‌شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) از بین رفتن نابود شدن یا سوخت شدن مطلب. پرداخت نشدن طلب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر