معنی سوت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سوت کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) افکندن دولک بجایی نادسترس. دولک را جایی نادسترس پرتاب کردن. (یادداشت بخط مؤلف). افکندن چیزی به خانه ٔ همسایگان یا جایی ناشناس که دوباره نتوان یافت یا بصعوبت توان یافت. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ معین

(کَ دَ) (مص م.) (عا.) پرت کردن، چیزی را به جای دوری انداختن.

حل جدول

چیزی را از پایین روی بام انداختن.

چیزی را از پایین روی بام انداختن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) پرت کردن انداختن چیزی را از جایی، محو کردن نابود کردن.

فرهنگ عوامانه

چیزی را از پایین روی بام انداختن است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر