معنی سوال کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(~. کَ دَ) [ع - فا.] (مص ل.) گدایی کردن، طلب کردن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
استفسار کردن، پرسیدن، پرسش کردن،
(متضاد) پاسخ دادن، جواب دادن، مطرح کردن، سراغ گرفتن، جویا شدن، گدایی کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.