معنی سه سرهنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سه سرهنگ. [س ِ س َ هََ] (اِمرکب) کنایه از آفتاب، مریخ و زحل است:
دور باش قلمش چون بسه سرهنگ رسید
از دوم اخترش افشان بخراسان یابم.
خاقانی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.