جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی سنبهاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سنبهاری. [سَم ْ ب َ] (اِ) پودنه ٔ لب جوی. (آنندراج). پودنه که در کنار جویها سبزشود. (ناظم الاطباء). فودنج. پونه. حبق الماء. غاغ. پودنگ. راغوته. رجوع به پودنه و پودنه ٔ لب جوی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
سنبهاری: سنبهاری. [سَم ْ ب َ] (اِ) پودنه ٔ لب جوی. (آنندراج). پودنه که در کنار جویها سبزشود. (ناظم الاطباء)....