سم افکنده در لغت نامه دهخدا - جدول یاب

سم افکنده در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

سم افکنده. [س ُ اَ ک َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) افکنده ٔ سم. ستور که سم آن افتاده باشد. || کنایه از عاجز و درمانده از حرکت و رفتار. (آنندراج). کنایه از لنگ و مانده از رفتن. (غیاث).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر