معنی سمعی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سمعی. [س َ] (ص نسبی) منسوب به سمع. افواهی. حکایتی. حدیثی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

آنچه از راه گوش ادراک می‌شود، شنیداری،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

شنیداری

مترادف و متضاد زبان فارسی

شنیداری،
(متضاد) بصری، دیداری

فرهنگ فارسی هوشیار

شناوی شناویک (صفت) منسوب به سمع آنچه که از راه گوش درک شود: تعلیمات سمعی و بصری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر