معنی سمام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سمام. [س َ] (ع اِ) نوعی از خطاف. (ناظم الاطباء). || (ص) سبک و سریع از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج).

سمام. [س َ / س ِ] (ع اِ) سمام الانسان، دهان مردم. || هر دو سوراخ بینی. || سوراخ گوش انسان. (منتهی الارب) (آنندراج).

سمام. [س ِ] (ع اِ) ج ِ سم. (از زمخشری) (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

تند و سبک (تک: سم) زهرها، سوراخ ها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر