سلاخی | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

سلاخی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سلاخی. [س َل ْ لا] (حامص) پوست برکندن بزیادت «یای » مصدری بر سلاخ. (غیاث) (آنندراج). || شغل سلاخ. (ناظم الاطباء).

مترادف و متضاد زبان فارسی

کشتار، قصابی

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ دامکشی، پوستکنی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر