معنی سقل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سقل. [س َ ق ِ] (ع ص) مرد لاغرمیان. || اسب نزار. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).

سقل. [س َ] (ع مص) زدودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). بزداییدن. (المصادر زوزنی).

سقل. [س ُ] (ع اِ) تهیگاه. صُقْل. رجوع به صُقْل شود. || آنچه میان سر سرین و کوتاه ترین استخوان پهلو است. لغتی است در صُقْل. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به صُقْل شود.

گویش مازندرانی

آهنگر – چلنگر

سیخونک

فرهنگ فارسی هوشیار

تهیگاه زدودن لاغر سرین مرد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر