معنی سفود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سفود. [س َف ْ فو] (ع اِ) میخ آهنین بریان کن و آن رابه فارسی باب زن خوانند. (منتهی الارب). سیخ که آن راباب زن گویند. (آنندراج) (غیاث). میخ آهنی. (دهار). || چوب آتشکار. (منتهی الارب) (آنندراج).
فرهنگ فارسی هوشیار
سیخ بابزن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.