معنی سرگردان کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
آواره کردن، دربهدر کردن، بیخانمان کردن، ویلان کردن، بلاتکلیف کردن، معطل کردن، سرگشته کردن، حیران کردن، آشفته کردن، پریشان کردن، آسیمهسر کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.