معنی سرکیسه سست کرد... در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سرکیسه سست کردن. [س َ س َ / س ِ س ُ ک َ دَ] (مص مرکب) مجازاً در تداول عوام، خرج کردن. هزینه کردن. بذل و بخشش نمودن. رجوع به سرکیسه گشادن شود.
- سرکیسه ٔ عهد سست کردن، بدعهدی کردن. بی وفایی نمودن:
تا لوح جفا درست کردی
سرکیسه ٔ عهد سست کردی.
خاقانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر