معنی سرپاش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سرپاش. [س َ] (اِ مرکب) گرز گران که بعربی عمود خوانند. (برهان) (آنندراج). رجوع به سرپاس شود.
فرهنگ معین
(سَ) (ص فا. اِمر.) = سرپاشنده: گرز گران، عمود.
فرهنگ عمید
گرز گران، عمود، گرز،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) گرز گران عمود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.