معنی سرهنگ تبریزی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سرهنگ تبریزی. [س َ هََ گ ِ ت َ] (اِخ) نام او حسنخان از نجبای تبریز و آبا و اجدادش در آن ولایت معروف و سلسله ٔ ایشان بسرداری و کلانتری مشهور و خود او خدمتگذار نایب السلطنه بود و منصب سرهنگی داشته است... سرهنگ را طبعی خوش است و گاه به غزلیات می پرداخته از او است:
هر کس حرام گفت حلالش نمی کنم
با چون تویی نشستن و خوردن شراب را.
(از مجمعالفصحاء ج 2 ص 183).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.